Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-01@23:59:12 GMT

برگزاری هجدهمین هفته فیلم ایران در صربستان

تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۳۲۶۹۱

برگزاری هجدهمین هفته فیلم ایران در صربستان

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در مراسم افتتاحیه این رویداد فرهنگی- هنری که با حضور تعدادی از سفرای مقیم، مقامات فرهنگی، هنرمندان و جمع کثیری از شهروندان صرب برگزار گردید، ابتدا سرود ملی دو کشور پخش شد و سپس آقای «ماریان وویووچ»، مدیر موزه و رئیس برنامه‌های سینمایی کینوتکا، با قدردانی از رایزنی فرهنگی کشورمان برای برگزاری این جشنواره اظهار داشت: وقتی هجده سال پیش ایده برپایی جشنواره فیلم‌های ایرانی مطرح شد، حتی خوشبین‌ترین افراد نیز تصور نمی‌کردند که این رویداد هرسال با استقبال بیشتری مواجه شود و امسال که این جشنواره به سن بلوغ یعنی هجده سالگی رسیده است، بسیار مفتخریم که هفته فیلم‌های ایرانی یکی از برنامه‌های ثابت موزه سینمایی «کینوتکا» است و بر اعتبار کار ما افزوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه حسین ملاعبداللهی سفیر کشورمان ضمن قدردانی از مسئولین موزه سینمایی «کینوتکا» برای همکاری صمیمانه در برگزاری این رویداد فرهنگی اظهار داشت: استمرار هجده ساله جشنواره فیلم‌های ایرانی در بلگراد و استقبال گرم شهروندان صرب بیانگر آن است که این جشنواره جایگاه قابل توجهی در جامعه هنری صربستان و علاقمندان به سینمای ایران یافته است.

وی در ادامه با موضوع تاریخچه سینمای ایران به سخنرانی پرداخت و با اشاره به دوره‌های گوناگون رشد و شکوفایی سینمای ایران گفت: «سینمای پیش از انقلاب اسلامی در فرم و محتوی سعی در تقلید از سینمای هالیوود و بالیوود داشت و از این رو، ژانری به نام فیلم فارسی شکل گرفت که هدفی جز سرگرمی مخاطب عام نداشت و از فرط تکرار به ابتذال کشیده شده بود.

وی افزود: در دوران پس از انقلاب، جریان موج نوی سینمای ایران که از دهه پنجاه شروع شده بود، به تدریج رشد کرد و با ورود فیلمسازانی از جمله عباس کیارستمی، علی حاتمی، داریوش مهرجویی، خسرو سینایی و... تغییرات اساسی در فرم و محتوای فیلم‌های ایرانی به وجود آمد و سینمای ایران به تدریج محصولات خود را در جشنواره‌های بین‌المللی عرضه کرد و مورد تحسین منتقدان جهانی قرار گرفت.

سفیر کشورمان در ادامه با ارایه برخی از نمونه‌ها به استمرار سیر تحول و رشد سینمای ایران اشاره کرد و افزود: کارگردانان و فیلمسازان ایرانی با ارایه آثار ارزشمندی که محصول خلاقیت، ایده‌پردازی و نیز نگاه ویژه آنها به موضوعات انسانی و اخلاقی است، در سال‌های اخیر سینمای ایران را به جایگاه قابل اعتنایی رسانده‌اند به طوری که امروزه در بسیاری از جشنواره‌های مهم بین‌المللی جوایز ارزشمندی را کسب می‌کند.

در ادامه این مراسم، کلیپی با عنوان «سینمای ایران پس از انقلاب» پخش شد و فیلم «فصل نرگس» به کارگردانی نگار آذربایجانی به نمایش درآمد.

در هفته فیلم ایران در بلگراد، ۱۳ فیلم به نمایش درآمد که سه فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک»، «لیلی با من است» و «من ترانه ۱۵ سال دارم» به پخش کنندگی بنیاد سینمایی فارابی در این رویداد فرهنگی حضور داشتند.

هفته فیلم جمهوری اسلامی ایران از ۱۵ تا ۲۱ بهمن در محل سالن سینمایی «کینوتکا» در بلگراد پایتخت صربستان برگزار شد.

خبرنگار: علی ناصری

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ایران جشنواره فیلم جمهوری اسلامی ایران سینمای ایران صربستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۳۲۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه معرفی شد
  • «ایساتیس» پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه شد
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • پیوندهای قومی بخش مهم شناسنامه اقوام ایرانی است
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • ضرورت برگزاری جشنواره فیلم اقوام ایرانی با قدرت و کیفیت
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • شیراز میزبان برگزاری اولین جشنواره رسانه‌ای اقوام و عشایر کشور می‌شود
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟